شهناز اسمعیلی
چکیده
این مقاله به طور عمده دربارهی ویلیام کاروش و نقش او در قضیهی کاروش-کان-تاکر از برنامهریزی غیرخطی میباشد. این داستان نتایج بهینهسازی اساسی را عنوان میکند که ویلیام کاروش آنها را در پایاننامهی کارشناسی ارشد خود به دست آورده بود . نتیجهی اصلی که دربارهی شرایط لازم بهینگی برای مینیمم کردن تابعی از چند متغیر مقید ...
بیشتر
این مقاله به طور عمده دربارهی ویلیام کاروش و نقش او در قضیهی کاروش-کان-تاکر از برنامهریزی غیرخطی میباشد. این داستان نتایج بهینهسازی اساسی را عنوان میکند که ویلیام کاروش آنها را در پایاننامهی کارشناسی ارشد خود به دست آورده بود . نتیجهی اصلی که دربارهی شرایط لازم بهینگی برای مینیمم کردن تابعی از چند متغیر مقید به وسیلهی نابرابریها میباشد، برای نخستین بار به عنوان قضیهی کان-تاکر شناخته شد که در سال 1950 هارولد کان و آلبرت تاکر آن را اثبات کردند. این در حالی بود که ویلیام کاروش این قضیه را قبلاً در سال 1939 در پایاننامهی کارشناسی ارشد خود که منتشر نشده بود، به اثبات رسانده بود. در این میان آنچه موجب تعجب و شگفتی همگان شد، این بود که ویلیام کاروش نه تنها آنها را منتشر نکرد، بلکه حتی تبلیغ هم نکرد. این نتایج سالها بعد به طور مستقل کشف شد و توسط کان و تاکر منتشر شد.